-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:42083 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:28

مهمترين حادثه زندگي اسامه بن زيد چه بود و چگونه اتفاق افتاد؟
مهمترين حادثة زندگي اسامه، فرماندهي سپاهي بود كه پيامبر اسلام (ع) در واپسين روزهاي عمر خود، به عهده او گذاشت و مأموريت داد به جنگ امپراطور روم برود اين حادثه چون نقطة عطف مهمي در تاريخ اسلام به شمار ميرود، در اين جا آن را بطور گسترده از نظر خوانندگان محترم ميگذرانيم:
سال يازدهم هجري بود، آفتاب درخشان عمر پيامبر اسلام (ع) رو به افول ميرفت و با گذشت زمان، نگراني و اندوه از سر نوشت و آيندة امت، قلب مهربان پيامبر را ميفشرد زيرا پيامبر با نظر دوربين خود ميديد كه امتش در كرانة درياي متلاطم و خروشاني از فتنهها و حوادث قرار گرفته، و قبائل سركش عرب كه در دوران حيات آن حضرت در برابر قدرت و نفوذ روز افزون اسلام تسليم شده، قدرت مقاومت را از دست داده بودند، در انتظار وفات او دقيقه شماري ميكنند و براي گرفتن انتقام از مسلمانان، دندان خشم به هم ميفشارند
از سوي ديگر، منافقان از كمينگاههاي خود، سير حوادث را به دقت برسي ميكنند و در انتظار پديد آمدن فرصت مساعد براي بر انگيختن آشوب و انقلاب بسر ميبرند و از سوي سوم مدعيان نبوت مانند: «مسيلمة كذاب»، «اسود عنسي»، و «سجاح» پرچم طغيان برافراشته دامنة فساد را در جنوب عربستان گسترش ميدهند و خطر بزرگي براي مسلمانان به شمار ميروند.
پيامبر اسلام (ص) وقتي دور نماي اين حوادث را از نظر ميگذراند و جهان اسلام را آبستن حوادث سهمگين ميديد، و در چنين شرايط حساس، آفتاب عمر خود را در شرف غروب ميديد، دستخوش تأثر و اندوه عميق ميگشت.
پيامبر اسلام (ص) در اين شرايط حساس كه پايتخت اسلام آبستن حوادث عظيم بود، دست به اقدام مهمي زد كه در خور همه گونه تامل و بررسي است:
او، سپاه اسلام را براي جنگ با نيروهاي امپراتوري روم كه مستلزم طي مسافت دور و درازي بود، مامور ساخت، پرچم جهاد را با دست مقدس خود برافراشت و به دست «اسامه» كه آن روز جوان نورسي بود، سپرد و او را به فرماندهي آن سپاه منصوب نمود و سران مهاجر و انصار را كه ابوبكر، عمر، و ابوعبيدة جراح از جملة آنان بودند، تحت فرماندهي اسامه به سوي شام گسيل داشت و دستور داد به ناحية «ابني» در سرزمين «بلقاء» شام رهسپار شوند.
پيامبر (ص) هنگامي كه پرچم فرماندهي را به دست اسامه ميداد، طي سخنان پرشور و محكمي خط مشي نظامي را تعيين نموده خطاب به وي فرمود:
«به محلي كه پدرت در آنجا كشته شده حركت كن، دشمنان را با قواي خود نابود ساز، من تو را به فرماندهي اين سپاه منصوب نمودم، صبح زود به سوي نيروهاي مستقر در ابني يورش ببر، آنان را نابود كن، سپاه را به سرعت پيش ران تا اخبار دشمن را زودتر به دست آوري .
اگر خداوند تو را پيروز ساخت، در آن سرزمين كمتر توقف كن همراه خود، راهنماياني ببر، جاسوسان و پيشقراولان را جلوتر بفرست (تا اوضاع دشمن را گزارش بدهند).
پيامبر اسلام (ص) اين سخنان را كه دلالت بر آشنائي كامل آن حضرت با فنون نظامي و تاكتيك جنگي مينمايد (و اين يكي از بحثهاي شيرين تاريخ اسلام است) در حالي بيان فرمود كه اثري از بيماري در او ظاهر نبود.
فرداي آن روز كه روز حركت سپاه بود، پيامبر (ص) سخت تب كرد، رجال سياسي كه در سپاه اسامه شركت داشتند، پس از آگاهي از بيماري پيامبر (ص) از حركت خودداري كردند!
پيامبر اسلام (ص) از توقف آنان آگاه گرديد و در حالي كه آثار ناراحتي در ديدگان و سيماي او معلوم بود، از خانه بيرون آمد و در ميان سوز تب و شدت كسالت، براي اسامه پرچمي بست و فرمود:
«بنام خدا و براي خدا پيكار كن و با دشمنان خدا بجنگ» اسامه پرچم را گرفت و به دست شخصي بنام «بريده» داد و «جرف» را لشكرگاه خود قرار داد تا تمام سربازان در آنجا گرد آيند و سپس همگي حركت نمايند.
ولي از حركت سپاه خبري نشد، پيامبر اسلام (ص) اطلاع يافت كه عدهاي، جواني اسامه را بهانه قرار داده در حركت سپاه اخلال ميكنند، پيامبر (ص) با آگاهي از اين موضوع، با آنكه تبدار و رنجور بود، در حالي كه سر خود را بسته و قطيفهاي دور بدن خود پيچيده بود، بخ مسجد آمد و خطبة مؤثري در توبيخ گروهي كه به جواني اسامه اعتراض داشتند، ايراد نمود وطي آن فرمود:
«مردم! اين چه سخناني است كه بعضي از شما در مورد فرماندهي اسامه ميشنوم؟ اگر امروز به فرماندهي «اسامه» خرده ميگيريد، قبل از او، به فرماندهي پدرش «زيد» نيز اعتراض داشتيد! بخدا سوگند زيد شايستة فرماندهي بود، پسرش نيز بعد از او شايستة اين منصب است...»
سپس مردم را دعوت كرد كه هر چه زودتر به لشگرگاه اسامه بروند و بدون درنگ حركت كنند حضرت در حالي كه سخت در تب و تاب بود، چندين بار فرمود: « سپاه اسامه را روانه كنيد، سپاه اسامه را حركت بدهيد»
ولي با وجود اين همه تأكيدهاي مكرر پيامبر، در تمام مدت بيماري آن حضرت، سران مدينه و رجال سياسي از حركت با سپاه اسامه خودداري ورزيدند، و دستورهاي صريح پيشواي بزرگ اسلام را زير پاگذاشتند تا آنكه پيامبر اسلام (ص) ديده از جهان فروبست (طبقات ابن سعد /4/65 ـ 67 و /2/190)

: آية الله جعفر سبحاني
شخصيتهاي اسلامي شيعه ج 1 ـ 2

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.